آشپز جوان گالیکشی در مسابقات آشپزی سال 95 دانشکده هتل همای تهران به مقام نخست دستیافت و این روزها یکی از موفقترین آشپزهای گلستان است.
به گزارش " پایگاه خبری تحلیلی نیلکوه " ابوالقاسم ملکان از اهالی شهرستان گالیکش یکی از سرآشپزهایی که با تحصیلات عالیه و اخذ مدرک بینالمللی وارد دنیای آشپزی شده است.
وی دوره کارشناسی خود را در رشته آشپزی ملل با گرایش مدیریت آشپزخانه در دانشگاه علمی کاربردی هما گذرانده است.
ملکان این روزها درزمینهٔ آموزش، طراحی منو راهاندازی رستوران در کشور فعالیت دارد.
خبرنگار نیلکوه گفتوگویی با این هنرمند حوزه آشپزی ترتیب داده که از نگاهتان میگذرد:
لطفاً خودتان را برای مخاطبین ما معرفی کنید؟
ابوالقاسم ملكان؛ 28 مرداد 1365 در روستای «پنو» از توابع بخش مرکزی گالیکش متولد شدم و این روستا را خیلی دوست دارم.
دو ترم در رشته نرمافزار دانشگاه پيام نور گنبدکاووس درس خواندم و بنا به دلايلی انصراف دادم! در حال حاضر فارغالتحصیل رشته آشپزی ملل از دانشكده هتل همای تهران هستم.
چه شد که رشته آشپزی را انتخاب کردید؟
راستش يک جورایی ناخواسته بود اولش ولی کمکم علاقهمند شدم و بهطور حرفهای دنبال كردم و تو اين رشته ادامه تحصيل دادم.
قبل از اینکه بهصورت حرفهای این شغل را دنبال کنم و تحصیلات دانشگاهی داشته باشم بهصورت تجربی در رستورانها کار میکردم.
مثل خيلی از دوستان هم سن و سال خودم به دنبال یک شغل آينده دار با درآمد مناسب بودم. وقتی برای اولين بار استخدام یک رستوران خيلی شيک و مجلل شدم و درآمد و حقوق دريافتی سرآشپز آنجا را مثلاً با یک مهندس عمران يا كامپيوتر مقايسه كردم به عقیده من رقم چشمگيری محسوب میشد و وقتیکه 4 سال آینده خودم را در اين شغل و شغلهای ديگر مقايسه كردم به اين نتيجه رسيدم که اين کار را ادامه دهم.
با خودم گفتم وقتی یک سرآشپز همچنین رقمی دريافت میکند من هم قطعاً میتوانم؛ همان روز تصميم جدی گرفتم که در اين حرفه موفق شوم و با تحصیل در دانشگاه هتل هما تهران خدا را شاكرم که تا به اينجا توانستم از اين كار خرج خود و پدر و مادرم را در تأمین کنم و همینکه پدر و مادر و خانوادهام از من راضی باشند برایم یک دنيا ارزش دارد..!!
در حال حاضر کجا مشغول به کار هستید؟
در حال حاضر در گنبدکاووس مشغول هستم اما در كنار كارم پروژههای راهاندازی رستورانهای شهرستانهای اطراف را هم انجام میدهم.
اولین غذایی که برای تمرین در خانه درست کردی، چه بود؟
اصولاً ما چون تو محيط آشپزخانه و رستوران هستيم خيلی ميلی به غذا خوردن نداريم يا لااقل میتوانم بگویم من اینجوریام؛ چراکه بوی طبخ غذا اصطلاحاً آدم سير میکند.
ولی در عوض نوشیدنیها را خيلی دوست دارم.
اولين غذایی که برای تمرین درست كردم حدوداً ده سال قبل «پاستای ريگاتونه» که یک غذای اصیل ایتالیایی و رایجترین نوع پاستا برای ذائقه ایرانی است و دستور پخت شو از اينترنت گرفتم بود.
الآن آشپزیت چطوره؟
بهقولمعروف هيچ بقالی نميگه ماست من ترشه؛ ولی خدا را شكر میکنم که لطفش شامل حال من شد و تا اينجای كار با هر شركت يا رستورانی که در امر راهاندازی مشاركت داشتم يا به آنها مشاوره دادم همه راضی بودن و اونطوری که بقيه ميگن آشپزيم هم خوب است.
این سالها چند غذا، کیک و دسر یاد گرفتی؟
طی 14 سالی که مشغول تحصيل و همزمان كار آشپزی و راهاندازی رستوران، كافه، كترينگ، فست فود، فودكورت و... در سراسر ايران بودم تقریباً یکچیزی حدوداً 500 رسپی غذاها، پیشغذاها، سالادبارها، دسرها و ... را ياد گرفتم و شكر خدا از روند كاری و تحصيلی خودم راضی هستم.
از انتخاب این رشته راضی هستی و خودت را آدم موفقی میبینی؟
100 درصد؛ عاشق كار و رشتهام هستم. هرچند که هنوز خيلی جا برای پيشرفت و ترقی دارم و تمام سعی و تلاشم را میکنم که در اين حرفه بهترين باشم.
به عقيده من آشپزی مثل یک اقيانوس است که انتها ندارد چون هر چه ياد میگیری بازهم خيلی چیزها را میبینی که بلد نيستی.
مشکلات شغل آشپزی چیست؟
خب هر كاری سختیهای خاص خود را دارد؛ ولی به نظرم اگر به كارت علاقه داشته باشی سختیها و مشكلات آن خيلی آسان حل میشود؛ متأسفانه سوختگی ناشی از گاز، فر، گريل، روغن و... جزء خطرات احتمالی اين حرفه است ولی اگر كمی مواظب باشی هيچ اتفاقی پيش نخواهد آمد.
شیرینترین خاطرهات شما در آشپزی؟
خاطره شيرين که زياده هست؛ يادم است شاگردی داشتم خيلی حواسپرت بود جای پيتزا برای يكی مشتریان ابزارهای منو اشتباهی گذاشته بود در جعبه و بستهبندی كرده بود و فرستاده بود برای مشتری؛ بعد خود مشتری درحالیکه از خنده داشت رودهبر شده بود آمد پيش من و نشان داد در جعبه پيتزا برایش چه چیزی ارسالشده و ما تا مدتها از یادآوری آن شب خوشحال میشدیم.
تلخترین خاطره شما در آشپزی؟
متأسفانه یکشب که خيلی سرم شلوغ بود پام ليز خورد و جفت دستام از بازو به پائين چسبيد به درب فر با حرارت بالای 300 درجه و راهی بيمارستان شدم.
آشپز باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
آشپز اولازهمه بايد علاقه و استعداد داشته باشد. اگر بخواهد حرفهای این شغل را دنبال کند و موفق باشد باید قدرت مديريت، فن بيان برای جذب مشتری و قدرت چشایی و تشخيص مواد و ... را داشته باشد.
اینکه میگویند هرکسی یکدستی دارد و مثلاً فلانی دستش پختش خوبه در آشپزی را قبول دارید؟
بله خب هرکسی یکجوری غذا درست میکند و اين به استعداد و علاقه طرف برمیگردد چراکه آشپزی سرشار از ریزهکاری است هر چه بيشتر اهميت بدی به ریزهکاریها نتيجه كارت قشنگتر میشود.
در مورد اینکه میگویند بهترین آشپزهای دنیا مرد هستند چطور؟ موافقید؟
چون خودم مرد هستم بله؛ ولی در كل من آشپز خانم هم زياد میشناسم که خيلی خوب و ماهر هستند به نظرم جنسيت خيلی ملاک نيست چون یک كار نسبتاً سنگين با تايم كاری بالا محسوب میشد بیشتر آقایان در این شغل هستند تا بانوان.
غذای موردعلاقه خود شما چیست؟
من کلاً نوشيدنی جات رو بيشتر ترجيح میدهم؛ غذاهای سنتی و محلی را خيلی دوست دارم؛ مخصوصاً دستپخت مادرم و مخصوصاً هم کشکبادمجان
چقدر به دنیای آشپزی بینالمللی نزدیكی و آگاهی داری؟
من تا جایی که بتوانم خودم را به آشپزی روز دنيا نزديک میکنم در كل ذائقه کشور ما با ساير كشورها خيلی فرق میکند و ما چون در ايران فعاليت میکنیم بيشتر روی ذائقه ايرانی مانور میدهیم؛ من رشتهام آشپزی ملل هست يعنی تلفيقی از آشپزی ايتاليایی، فرانسوی، هندی، مكزيكی، آمریکایی، آسيای شرقی، ايرانی و سنت و بنابراین آگاهی کاملی از آشپزی بینالمللی دارم.
برای کسانی که دوست دارند به این حرفه ملحق شوند چه پیشنهادی دارید؟
هرکسی در اين شغل فک میکند که استعداد و البته علاقه دارد زودتر اقدام كند چرا اين رشته، شغل بسيار خوب و سرگرمکننده و پر درآمدی میتواند باشد برای خيلی از جوانها.
متأهل هستید یا مجرد؟ خانواده شما با شغلتان مشکلی ندارند؟
مجرد هستم. خانواده از شغل من خيلی راضی و خوشحال هستند و برادر کوچکتر از خودم هم در این شغل واردشده و فعاليت میکند و خيلی هم از کار و درآمد خود راضی است.
تاکنون در این شغل چه موفقیتهایی کسب کردید؟
كسب مقام اول مسابقات آشپزی هتل همای تهران سال 95، راهاندازی پروژه قصر خورشيد گرگان، رستورانهای زنجیرهای پاگرد در تهران، رشت، يزد، كاشان و ... و دارنده مدرک بینالمللی آشپزی ملل از جمعه موفقیتهای من در این شغل بوده.
سخن پایانی؟
خيلی تشكر میکنم از شما و همكاران محترمتان که اين فرصت رو در اختيار من گذاشتيد. بهعنوان آخرين حرف میخواهم يک توصيه كنم به همه جوانها و همه هم سن و سالهای خودم که اگر در زندگی یک هدف كاری را مستقيم دنبال كنيد؛ شک نكنيد که به آن خواهید رسید فقط كمی بايد تلاشتان را بيشتر كنيد.